آقا علیآقا علی، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

آقا علی فسقولی

مامانی فداش بشه

امروز علی مامان یه ماه و نیمش شده.باباییشم رفته سفر کاری.دل علی مامان واسه باباییش تنگ میشه.و دل باباییشم یه دنیا واسه علی مامان که قبونش برم تنگ میشه. مامان امروز تو تاریخ ١١/٣/٩٠ مامانی واشت مطلب می نویشه که بزلگ شدی بخونی . مامانی بی نهایت تا دوست داره. باباییتم همین طور.از وقتی اومدی همه مث مامان بزلگ (که بابا بزلگ واسه القای اینکه مامان پیر شده که نوه داره و واسه اذیت کردنش می گه پیر ننه ) مث بابا بزلگ (که مامان بزلگ در جواب بابا بزلگ بش می گه پیر بابا ) مث طاله (به زبون بابا بزلگ همون خاله  که مثلا از زبون علی میگه طاله ) مث مامان بزلگ و بابا بزلگ (مامان و بابای باباییتو می گم) مث عمو حسین که هر روز زنگ می زنه حالتو می پرسه. آخه&...
11 خرداد 1390

حالا شدی یه ماهه،یه سره برو تو کوزه! چی به چی؟

١٣ ساعت میگذره از اینکه نی نی ما شده 1 ماهه. دیشب عمو حسینت زنگ زده بود یک ماهگیت رو تبریک بگه، چقده عاشقته که اینجوری حواسش جمعه. تازه زبون بسته هنوز ندیدتت. برای ددیدنت روز شماری می کنه! خاله ناهید صفریت هم دیشب اومده بود ببینتت. میدونی که؟ اون اولین کسی بود که وقتی چشمای خوشگلت رو به این دنیا باز کردی، دیدیش. با سلام و صلوات از توی شکم مامانت آوردت بیرون و توی گوشت اذان و اقامه گفت. بعد اولین چیزی که گذاشت زیر زبونت، یه کوچولو خاک کربلا بود، تا جان نازنینت با خلق و خوی حسینی و علوی پرورش پیدا بکنه. الان مامانی داره بهت شیر میده . تازه با کلی قربون صدقه. با اون چشمای خوشگلت ذل زدی تو چشماش. وا ! این چه کاریه بابا. همچی...
28 ارديبهشت 1390