عشخ مامانو بابا یه سالهههههههههههههه شششششششششششد.تولدت مبارررررک عشلم.
* تولدت ممممممممباااااااااررررررررک عشلم*
شلامممممممممم جیگل مامان.چه تولی عشل مادر.اگه بدونی چه قد شیرین عشلی.تولدت مبارک مادری فدات بشه.ایشالا 200 سال عمر با برکت کنی.چیگل مامان مامانی راستی را افتادنت مبارک پشلم.تو تاریخ 7 فروردین 91 را افتادی عشلم.یعنی 11 ماهو 10 روزگیت.
مادری فدات 22 فروردین اولین بار تو کوچه تو شهر رشت منو مامان بزلگ دستتو گلفتیم و رفتیم بیرون.اولین کار بامزه ای که اون روز انجام دادی این بود که وسط کوچه وایستادی ما ام که دستتو گرفتیم مجبور شدیم وایشیم نفشم.بعد وایسادی کفشاتو نگا میکردی عشلم.کلی خندیدیم.هر آدم یا ماشینی ام رد میشد بر میگشتی نگاش میکردی کلی.الهی قربونت بششششششششششششم.
عشلم تازه یه دندون دیگه ام پایین در آوردی ناناز مامان. اینقد میگی ای بابا که همه کلی میخندن.هر وقت آهنگ ارگ یا عروسکتو روشن میکنیم خودتو سرتو خیلی با مزه تکون میدی .قرتی شدی رفت مامانی فدات.البته این کارو از 9 ماهگیت انجام میدادی گردوی تپلی مامان.روز 3 فروردین واست تولد گرفتیم عشل مادر. مامان بژلگو بابا بژلگوخاله کوچولو خاله بزلگوو دختر خاله و دختر دایی وزندایی ودایی هادی خانومشوو همه.... بودن.دوماد جدید خانواده شوهر یاسیم بود.شوهر دختر دایی حدیثه ام بود.که تازه وارد خانواده شدن.خلاصه کلی فوجولی کردی ناناز مامان.کلی کادو و عیدی گرفتی.فشقولی.
بعد تو تاریخ واقعی تولدتم تو اهواز یعنی 27 فروردین یه تولدم اینجا عمو علیو عمو حسینت واست گرفتن تپلی مامانی.کلی خندیدیم از کارات. 19 فروردین بلدمت آتلیه با دختر دایی کلی باهات بازی کردیم تا گزاشتی عکس بگیلیم فشقلی. تو تاریخ 25 فروردین اومدیم با پرواز اهواز .بابایی با عمو حسینت تو فرودگاه اهواز منتظرمون بودن.را رفتنتو که واسه اولین بار دید کلی واست قشو ضعف رفت.
خلاصه کلی شیرین عشل تر از قبل شدی مادری فدات.غذا ام که ماشالا چشت نزنم همه چی میخوری.تپلم.را رفتنت که دیگه دیوونم میکنه فشقلکم.ماشالا خیلی فوجولو شیطون بلا شدی.یه کار بامژه دیگه که انجام میدی اینه که هر چیو ور میداری بهت میگم بده زود میدی.بعد واست دست میژنم ژوق میکنی قربون ژوقت برم من.هر روز یه کار جدید یاد میگیری قند عشلم.سبدای مامان بزلگو از تو کابینت در میاوردی میریختی کف آشپزخونه.منم هی باید میاومدم جمع میکردم فشقل بلا.بعد کم کم یادت دادم سبدا رو بزاری تو هم .واست دست میزدم.تشویقت میکردم.ژوق میکردی فدات بسم .جارو دستی کوچولو رو ور میداشتی جالو میکردی مادر.الانم انجام میدی البته.در تموم کابینتا رو باز میکنی هر چییخوای ور میداری فشقولکم.دیگه بگم از فوجولیات.
یه کم از برنامه ی روزانت بگم عشلم.صبا که پا میشی از خواب اول میبرم پوشکتو عوش میکنم.بعد بهت صبونه میدم.البته با فوژولیات خودم که باید صبونه رو ایستاده بخورم فندوق من.بعد دیگه میری باژی میکنی.یه هویجم واشه تنوع میگیری دستت را میافتی از این اتاق به اون اتاق.یا دونه دونه درای کابینتا رو باژ میکنی.راشتی به انواع جارو ها ام علاقه داری.عاشق لپ تاپو تلفنو کنترلو کلیه وسایل الکتریکی دگمه داری فشقلم.بعد منم باید را بیافتم دمبالت که چیزیو پاره نکنی.یا خلاب کالی نکنی یانیفتی ژیگل مامان.بعدش با ما میشینی ناهال میخولی.رشت که بودیم روپای بابا بزلگ میشستی میخولدی.اهواژم رو پای خودم.بعد یه کم دیگه باژی میتنی.بعدم میرم میخوابونمت.یه 2 ساعتی میخوابی بعضی وختا ام 3 ساعت.بعد با گریه یا با خنده پا میشی.بهت عصرونه بیسکوییت شیل یا میوه میدم میخولی.دوباله فوجولیو باژیو شولو میتونی تا شب که بهت شوپ میدم بوخولی.بعدم میلیم لالا کنی عشل مامان.بعضی شبا ام فوجولیت میگیله نمیخوابی.باید 2 ساعت تکونت بدم رو پام تا لالا کنی جیگلم.الانم نشستی رو پام میخوای دگمه های لب تاپو بژنی و زحماتمو به باد بدی.فدات بسم ایسالا.
یه کال خیلی بامزه ای که انجام میدی اینه که هل چی خوردنی تو دستته به من یا بابایی یا دیگلون تارف میکنی.الهی فدات بشم من.مخصوصا اگه دهنمو باژ کنم عشلم.دیگه هر چی ام تو دستت باشه چه رو زمین افتاده باشه ور میداری میدی به من تپل مامان.در کل مث جوجه ها که هی دمبال مامانشون را میافتن.توام همین جوری هشتی فشقلک مامان.دوشت داریم یه دنیا.
باژم تولد یک سالگی عشلم مبارررررک.ایشالا کلی عمر با برکت کنی مادری فدات. و همیشه در پناه رحمت خدا باشی و جزو یارای امام زمان (عج)باشی ایشالا عاقبت به خیر شی مادری قربونت بشه.الهی آمین و ایشالا همه نینی ها ام همین طور.