از ۱۷ تا ۱۸ ماهگی جیگل مامانی
شلام عشل مامان.قربونت بشم ایشالا.چه قد فوژلی آخه مادری.الان چن ماهه لب تاپم خراب بود عشلم خیلی عقب موندم.الان یک سالو نه ماهته عشلم و من دارم مطلب ۱/۵ سالگی عشلمو مینویشم.مامانی تو این ماه که مهر ۹۱ باشه اومدیم اهواز به صورت رسمی.این ماه همش درگیر چیدن خونه بودم جیگلم.تو ام همش شیطونی میکلدی و نمیزاشتی مادر کاراشو بکنه.فوجولم.خلاصه خیلی بلا شدی عشلم.الان از مبلا میری بالا و هی چراغا رو خاموش روشن میکنی.هر چی ام میگیم علی جون حالا یا روشن کن یا خاموش الکی پاتو بلن میکنی و وانمود میکنی که حالا که میخوای کاری که بهت گفتیمو انجام بدی قدت نمیرسه فوجولم.نه وجدانن خودت بعدا بزرگ شدی مادر قضاوت کن ببین چهههههههههههه قددددد فوجولییییییییییی.خلاصه الانم همش این شیه میگی ولی واضح تر از قبل.خیلی کلمه ها رو بلدی بگی عشلم .مسلا هر کدومو یه بار میگی اگه بگیم دوباره بگو دیگه نمیگی فسقلکم.تمبلی دیگه تپل من.چش و گوش و دهن دماغتو اگه بگیم بهت مثلا گوشت کو نشون میدی فشقلم.بعد اینا رو هم بلدی بگی.(نه.این چیه؟آره.آتیش.آب.جوجو.نینی.ابر(اکبر))اینا رو فقط میگی عشلم ولی نه ورد زبون کوچولوته ناناز شیرین عشلم.عاشقتیم هممون.خدا همیشه پشت و پناه عسل ما و همه نینیا باشه.الهیییییییییییییییییییی آمیییییییییییین