از 18 تا 19 ماهگی نفشش مامان

سلام عشل مامانییییییییییییی.چه طولی مادری.این ماه آبانه عشلم.و تو این ماه هم تو 19 ماهت شد جیگلم.هم طاله نومزدنگش روز 13 آبان بود که ما 11 آبان رفتیم قم و12 هم رسیدیم به مراسم بله برون  طاله تو رشت و 13 هم هم عقد موقتشون بود.با عمو حجت.ایشالا مبارکشون باشه و ایشالا یه عالم با هم خوشبخت بشن.الهییییییی آمین.مگه نه علی مامان.؟قربونت بشم که هر روز فوضولتر از روز قبل میشی.12 هم که قم بودیم خونه دایی هادی اینا بودیم.نزدیک 11 صبم را افتادیم به سمت رشت خاله ناهیدم از مهرشهر سوار کردیم بردیم رشت عشلم.یه هفته رشت بودیم با خانواده عمو حجت رفتیم بام سبز لاهیجان بابا بزرگم سوار قطار شهر بازیت کرد کلی خوست اومد عشلم.فرداشم رفتیم موزه میراث روستایی گیلان خیلی قشنگ بود.جای بابا جونت که رفته بود تهران خیلی خالی بود جیگلم.خلاصه برگشتیم اهواز برگشتنه ام رفتیم زیارت حضرت معصومه عشلم تو رم بردیم.دایی هادی اینام 2 روزه با ما اومدن اهواز عشلم. از نظر حرف زدن مس ماه قبلتی جیگلم.آب و نی نی و آره ام گفتی واسه اولین بار خوسگل مادر.ازت پرسیدم نمیدونم دقیق چه سوالی بود ولی فک کنم پرسیدم مامان دوش داری واضح گفتی آره.ولی دیگه تکرار نکردی هر چی گفتم بگو آره فسقلکم.آتیشم میگی.البته به صورت مقطعی.میگی "آتیس"یا اگه میخوای بگی یه چیزی داغه خیلی با نمک با دهنت فوت میکنی.صدای حیوونا رم بعضیا رو بلدی مثلا تا گاو عروسکیتو میبینی میگی ما ما.فدات  بسم.خیلی فوجولی مادری.دستت میرسه درجه یخچالو هی فوجولی کنی و کمو زیاد کنی همه چی تو یخچال یخ میزنه فوجول بلا.یا هی شعله گازو روشن میکنی هر چی ام میگم فوجولم دس نزن بازم وسط غذادرس کردن گازو خاموش میکنی فشقلی. چن بالم مجبول شدم واسه اینکه یاد بگیلی کال بدیه بزارمت تو پارکت عشلم.هر چن که دفه دیگه دوباره همه چی یادت میله و فوجولی میکنی مادری فدات.بابات واست کبوتر خریده گزاشته تو حیاط تا یادت میاد میدویی مث فوجول بلا ها میری تو حیاط و کبوترا رو دمبال میکنیو سکتشون میدی زبون بسته ها رو.باباییت واشه علی جون آکواریوم هم درست کرده و کلی ماهیای خوسگل توش گذاشته که عشلم بره هی نگا کنه ماهیا رو و بگه این شیه؟فدات بسه مادری.قربونت بشم من.یه دنیا دوشتتتتت داریم ما.خدا حفظش کنه عشلمونو.الهییییییی آمین.همه نی نی ارم همین طول.الهی آمین.