آقا علیآقا علی، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

آقا علی فسقولی

علی مامان3روز دیگه 3 ماهش تموم می شهههه....

1390/5/18 17:26
نویسنده : عاشقت
431 بازدید
اشتراک گذاری

قلبفدات بشم که تن تن داری بزلگ  می شی.برنامه ی روزانه ی منو تو و باباییت اینه.فداش بشم.منو که شب قبلش تا 2 بیدار بودمو طرفای 3-4-5-6-7 بیدارم میکنی شیل می خوای.بعد دیگه همش تو خوابو بیداریم تا دوباره خوابت ببره. تازه وقتی پا می شی شیل می خوای یک قشقرقی را مندازی که بیا و ببین. خلاصه بد از اینکه پا شدی باید کنار سفره صبونه بزارم  دراز بکشی یا رو پای من یا باباییت تا بذاری صبونه بخوریم. البته بضی روزا پشر خوبی میشی تو گهوارت با جغجغه هات بازی می کنی.بعد از اینکه باباییت باهات بازی می کنه اونم چه بازیایی من فقط حرص می خورم. تو فیلمات هشت عشلم بزلگ شدی میبینی. بد خشته می شی می خوابی تا ناهار.بد پا می شی شیل - بازی- خرابکاری- خواب بد از ساعت 9 دیگه بازی می کنیم باهات   و شیل و خواب  نفشم تا 12 بخوابی عشل مامان .قبل از خواب شبم عادت داری قنداق شده بخوابی وگرنه زود از خواب می پری ناناژ مامانو بابا.خلاصه حسابی آتیش می سوزونی.بابا بزلگ و مامان بزلگم از اهواز اومدن دیدنت.خلاشه مامانی و بابایی عاشقتن. مامان بزلگا و بابا بزلگا و تاله و عمو ایناتم همین  طول قبونت بلم.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله جونت
10 مرداد 90 15:22
شبایی ام که می یای خونه ما... دیگه خلاصه یه ملتو می ذاری سرکار عسل خاله... راستی سرما ام خوردی دکتر بهت شربت داده خیلی دوس داری یه کلاهم مامانت خریده واست گشاده چون هنوز اندازه تو از اون کلاها نیست. خلاصه که یه کلاه گشادی سرت رفته کلا
بابات
18 مرداد 90 11:38
بذار ببینم میتونم با موبایل نظر بدم؟
بابات
18 مرداد 90 11:45
خوب دیگه،من با موبایل مجبورم نظر بدم.آخه اومدم اهواز،اینجا هم لپتاپ ندارم.بچه ها دیگه بم میگن حسن پلو.البته منظورشون خوردنی نیس ها.مارکوپولو رو دس کاری میکنن.باباییت اومده اینجا دمبال کار.تا پول در بیاره بکنه تو شیکم گنده تو.زود باش پنج ساله شو که باید بری کارخونه شیفت شب سر کار.منم استراحت کنم.آخه خدا رو خوش میاد من پیرمرد با این سن و سال دمبال کار باشم؟ اون وخ تو و مامانت مفت بخورید و بخوابید؟ دلم خیلی برات تنگ میشه هر وخ میام اهواز.ولی چه کنم؟راه دیگه ای ندارم.خدا حفظت کنه پسرم