تا شش ماهگی علی مادر

سلام عشل ماماااااااااااااااااان.چه طولی عزیزم ؟دل مامان با اینکه همش پیشته واشت تنگ میشه.مخصوصا وقتایی که مجبور میشم برم جایی بدون تو عشلم.الان یه هفته مونده بشه هف ماهت فدات بشه مادر.یهههههههههههه عالم فضولی جدید یاد گرفتی عشخ مامانی.سینه خیز میری این ور اونول.کلی میخندی و با عروسکات بازی می کنی .عاشق وسایل الکترونیکی مس لپ تاپ و موبایل و تلفونو اینایی دوش داری با دس محکم بزنی روش.قبونت برم.دیگه هر روز صب با تمرین چار دستو پا میکنی گردوی مامان. وقتی سر سفره میشینیم که دیگه نگو سینه خیز  میدویی میای که همه چیو بکشی. و بخولی. ما  ام بت نون میدیم مشغول شی مامانی مامان.یه کم برنج له میکنم میدم به عشلم.دیگه الان فرنیو حریره بادوم و سرلاک و سوپ میخولی.دو بار از پنج ماهگی تا حالا رفتیم با هواپیما اهوازو برگشتیم مامانی. ماشالا سنگین شدی عشل مامان. الان که اینا لو مامانی می نویشه یه هفته دیگه هف ماهت تموم میشه فندوقم.همه عاااااااااااااااشقتن. بابابزلگا و مامان بزلگا کلی قلبون صدقت میلن.میرن مشافرت فقط واشه عشلم سوغاتی میارن. خیلییییییییییییییییییییی شیرینو بلا شدی عشخ مامانی.منو باباییتم که دیوونتیم مامانی فدات. ایشالا خدا واشه ما حفظت کنه قند عشل من. دوشت دارم یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااا.