از 19 تا 20 ماهگی جیگل مامانی و بابایی قندعشلمون
شلام عشل من.حالت شه توله؟تو آذر91 کلی بلا شدی.تازه 24 ام آذر تولدم بود.که طاله از تبریز اومد یه 8 -9 روز موند پیشمون جیگلم.که تولد منم اهواج باشه طاله.بعدش باباییت بلام کادو خلید وتولد گلفت.کیکم خلید. طاله و عمو حجتم بودن جیگلم.باباییت گشنش بود مش تو عشلم.هی میخواس زود تموم شه کیکو بخوله.خلاشه هی توام هرچی رو میز بودو میخواستی خلاب کالی کنی.مجبول شدیم هملو زود جم کنیم از دشت فوجولیات عشلم.طاله بیچاره ام که تا از خواب پا میشد.دستشو میگرفتی.صبونه نخولده میبردیش تو حیاط با تو باجی کنه.تو این ماه کلمه جدیدی که گفتی جیگلم این بود یه عروسک داری میگه آی لاو یو توام گفتی "آ لا یو"الهیییییییی.خیلی بانمک گفتی شیکلم.بقیه کلمه های قبلی رو هم میگی.ولی طبق معمول دیگه نگفتی عشلم. از این بازی فکریا هست که یه تیکه و دو تیکه و سه تیکه داره.از اونا ام یاد گلفتی مادری.ماشالا چشت نزنم هوشت خیلی خوبه فدات بسم.راستی عمه و عمو ام بلدی بگی تقلیبا قبونت بشم.یه دنیا دوشت دارم مامانی فدات.فقط میسپلمت به خدا.خدایا خودت مراقب همه نینیا باش مراقب علی منم باش تا آخر.عاقبتشونو به خیر بفرما.الهییییییییی آمیییییییین.عاشقتممممممممم مامان جون.بابایی و همه همین طول.