آقا علیآقا علی، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره

آقا علی فسقولی

عشخم از 14 تا 15 ماهگییییییییی

شلام عشل مادرییییییییی.چه تولی عشلم؟ت دشته دارم خرابه جیگلم. بگم چه فوجولی جدیدی یاد گلفتی عشلم؟ یاد  گلفتی اذان که میشنوی میگه الله اکبر توام میگی "ابر"قربونت بلم الهی.اولین بار 91/4/19 نماژ خوندی و گفتی "ابر".اینقد قربون صدقت رفتم که نگو. ما ام که نماژ میخونیم میای سرتو میذاری رو مهر و میگی "ابر"ینی همون اکبر.فدای گفتنت بشم من.یا اگه تلویژیون قرآن پخش کنه ام میگی ژیگل مادر.قبون شیرین عشلیات برم .بعضی اوقات هم نمازو کاملا از ما تقلید میکنی وامیستی بعد الکی دهنتو تکون میدی مث ما که نماز میخونیم بعد میری رکوع بعدم میری سجده میگی ابر.الهییییییییییییی فدات بشه مادرت. تسبیحم میزنی الکی دونه های تسبیحو جا به جا میکنی و دهنتو الکی تکون مید...
23 مرداد 1391

عشل مادر از13 تا 14 ماهگی

شلام جیگل مادررررررررررررر. شه تولی عشل مادر.؟اینقد فوجول شدی که نگو عشل مادر.یه عالم کالای جدید یاد گلفتی عچلم.       وقتی  یه چیژی که میخوای یا دوس دالی بهت میدم به جای ممنون میگی"نم" کلی میخندیم از دشتت جیگل عشل مادری. خیلی شیلینو فوجول شدی.دیگه از دیوارم میخوای بلی بالا فوجولم.دوس داری همه دگمه ها رو فشال بدی عشلم.بعد دیگه یاد گلفتی میدویی از این ور به اون ور.فشقلکم. علی الخصوص که از این چرخا هست که دسته داره میگیری تو دستت از اول کله صب که از خواب پا میشی اونو میگیری دشتت را میافتی تا خود شب جیگل مامان و بابا.همه کلی عاشختیم جیگل مامان.خیلی شیلین عشلی مامانی و البته فوجول بلا. دیگه یاد گلفتی میگ...
12 مرداد 1391

12 تا 13 ماهگی علی مادر

شلام عشل مادر.چه طولی مادری فدات؟ از ماه پیش تا الان که 1ونیم ماه میگزره که آپ نکردم خیلییییییییییییی شیطون بلا شدی قند عشلم.و روز به روزم دالی فوجولتل میشی فشقلکم. فعلا فوجولیای یه ماه قبلتو بگم مادری. بای بای میکنی عسلم.دشت تکون میدی.کلمه "نه "رو تازه یاد گرفتی بگی نفشم.خیلییییییییییییییییییییی بامژه میگی.مشلا بهت میگم علی جون میشه من برم بیرون ؟میگی :نههههه. نمیشه نوشت عشلم.فیلم میگیلم ازت.بژلگ شدی بهت نسون میدم فدات بسم. دیگه همون فوجولیایی که تو مطلب قبلیا نوشتم هنوژ به قوت خودش باقیه.یه دونه از این فیل کوچولو ا هست که سوارش میشن.از اینا واسه تو خونه خریدم واشت بعد هی یادت میدادیم این شکلی سوار میشن ا...
20 خرداد 1391

عشخ مامانو بابا یه سالهههههههههههههه شششششششششششد.تولدت مبارررررک عشلم.

* تولدت ممممممممباااااااااررررررررک عشلم*     شلامممممممممم جیگل مامان.چه تولی عشل مادر.اگه بدونی چه قد شیرین عشلی.تولدت مبارک مادری فدات بشه.ایشالا 200 سال عمر با برکت کنی.چیگل مامان  مامانی راستی را افتادنت مبارک پشلم.تو تاریخ 7 فروردین 91 را افتادی عشلم.یعنی 11 ماهو 10 روزگیت. مادری فدات 22 فروردین اولین بار تو کوچه تو شهر رشت منو مامان بزلگ دستتو گلفتیم و رفتیم بیرون.اولین کار بامزه ای که اون روز انجام دادی این بود که وسط کوچه وایستادی ما ام که دستتو گرفتیم مجبور شدیم وایشیم نفشم.بعد وایسادی کفشاتو نگا میکردی عشلم.کلی خندیدیم.هر آدم یا ماشینی ام رد میشد بر میگشتی نگاش میکردی ...
10 ارديبهشت 1391

عکشای قند عشل مامانو باباش از 10 تا 11 ماهگیش

10 ماهو یک هفتگی فندوق مامان 10 ماهو نیمگی عشل مامان 10 ماهو 20 روزگی گردوی من 11 ماهگی فندوق مامانو بابایی الهی خدا  همیشه نگهدارت باشه مادری فدات شه. دوشت دارییییم شیرینی زندگی مامانو بابا   ...
14 فروردين 1391

10 تا 11 ماهگی همه زندگی مامانیو بابایی.

شلام قند عشل مامان.الهیییییییییییییی مادر به فدات.مامانی امروز  خیلی روز بدی بود.چون عشلم همش ازیت شد و هی با اینکه کلی مراقبت بودیم خوردی این ور اونور مادر.کلی و ان یکاد خوندمو صدقه دادمو اسفند دود کردم واست مادر بمیره برات الانم خوابی عشخ مادر.فردا 13 به دله مادری.اولین 13 به در زندگیته مادری فدات شه. حالا بگم عشلم چه کالای جدیدی یاد گلفته فداش بشم. علی مامان یاد گلفتی 2-3 قدم ور داری عشخم.ولی  میترسی خودتو زود میندازی تو بقل من یا مامان بزلگ. در ضمن تاب باژیم خیلی دوش دالی عشخم.رورووک هم اییییییی بدت نمیاد.ولی بیشتل دوش داری آزاد بزاریمت فشقلی.از تو روروئک یه با رخودتو در آوردی فوجول مامان . تو خولدن...
14 فروردين 1391