آقا علیآقا علی، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره

آقا علی فسقولی

از 18 تا 19 ماهگی نفشش مامان

سلام عشل مامانییییییییییییی.چه طولی مادری.این ماه آبانه عشلم.و تو این ماه هم تو 19 ماهت شد جیگلم.هم طاله نومزدنگش روز 13 آبان بود که ما 11 آبان رفتیم قم و12 هم رسیدیم به مراسم بله برون  طاله تو رشت و 13 هم هم عقد موقتشون بود.با عمو حجت.ایشالا مبارکشون باشه و ایشالا یه عالم با هم خوشبخت بشن.الهییییییی آمین.مگه نه علی مامان.؟قربونت بشم که هر روز فوضولتر از روز قبل میشی.12 هم که قم بودیم خونه دایی هادی اینا بودیم.نزدیک 11 صبم را افتادیم به سمت رشت خاله ناهیدم از مهرشهر سوار کردیم بردیم رشت عشلم.یه هفته رشت بودیم با خانواده عمو حجت رفتیم بام سبز لاهیجان بابا بزرگم سوار قطار شهر بازیت کرد کلی خوست اومد عشلم.فرداشم رفتیم موزه میراث روستایی...
12 بهمن 1391

از ۱۷ تا ۱۸ ماهگی جیگل مامانی

شلام عشل مامان.قربونت بشم ایشالا.چه قد فوژلی آخه مادری.الان ‍چن ماهه لب تا‍پم خراب بود عشلم خیلی عقب موندم.الان یک سالو نه ماهته عشلم و من دارم مطلب ۱/۵ سالگی عشلمو مینویشم.مامانی تو این ماه که مهر ۹۱ باشه اومدیم اهواز به صورت رسمی.این ماه همش درگیر چیدن خونه بودم جیگلم.تو ام همش شیطونی میکلدی و نمیزاشتی مادر کاراشو بکنه.فوجولم.خلاصه خیلی بلا شدی عشلم.الان از مبلا میری بالا و هی چراغا رو خاموش روشن میکنی.هر چی ام میگیم علی جون حالا یا روشن کن یا خاموش الکی پاتو بلن میکنی و وانمود میکنی که حالا که میخوای کاری که بهت گفتیمو انجام بدی قدت نمیرسه فوجولم.نه وجدانن خودت بعدا بزرگ شدی مادر قضاوت کن ببین چهههههههههههه قددددد فوجولیییییییی...
8 بهمن 1391

عشخ مامانی و بابایی از ۱۶ تا ۱۷ ماهگی

شلام عشل مادر.حالت شه توله مادری؟میگم میدونی چن وخته وبلاگتو آپ نکلدم عشلم؟البته بگم که یه بار اومدم با گوشی آپ کنم دستم خورد همش پاک شد جیگل مامان.حالا مجبولم کالای ۲ ماه قبلتو بنویشم برات تپل من.۱۶ تا ۱۷ ماهگیت ینی شهریور ماه ما رشت بودیم ت‍پل مامان.تازه اثاث کشی ام داشتیم کلی با مامان بجلگو بابابجلگو تاله کمکم کردن تا بتونم جم کنم فشقلم.بابا بجلگم تو لو میبلد تا بزاری ما کارامونو انجام بدیم.باباییتم ۲ روز تونست مرخصی بگیره بیاد شمال با هم رفتیم امامزاده اسحاق .خیلییییییی قشنگه مادری.بعد یه گله گاو بهمون حمله کردن ما ام دوییدیم رفتیم تو ماشین.خلاصه  وسطای شهریور که جای باباییت خالی بود با بابا بجلگ اینا رفتیم همدان.خیلی قشنگ بو...
14 آذر 1391

عشل مامانو بابا از 15 تا16 ماهگیش

شلام عشخم.حالت چه توله مادری؟یه کم سرما خوردی عشلم تو این تاریخ که 2 مهره و دارم وبلاگتو آپ میکنم.و 2 روزه اومدیم اهواژ شیکلم.تو این ماه که ماه رمژون بود و همه از مامان بژلگو بابا بژلگو تاله و خودم که روژه بودیم همشم ولو بودیم.توام که همش فوجولی میکلدی جیگلم.با ما میشستی افتال میخولدی.قبون شیمک گندت بشم. از میژان فوجولیت که بخوام بگم هر ماه از ماه قبل فوجولتر داری میشی شیکلم.تموم فوجولیای قبلی به قوت خودش باقیه بیشتل از قبل میگی این شیه؟ و واضحتر میگی.بهت میگیم مامان دوش داری؟ میگی اوهوم.بابا دوش داری؟ میگی اوهوم.میگیم بابا بژلگ دوش داری؟ مامان بژلگ دوش داری؟ تاله دوش داری؟یا همه رو میگی اوهوم یا بضی وقتا ام همه رو میگی نه عشل مامان. به آب...
2 مهر 1391